تازه مسلمانی از کشور انگلیس است که پس از ایمان به اسلام ، نام ” زینب ” را برگزیده است . وی شرح هدایتش را این چنین آغاز می کند : ” تا قبل از آشنایی با اسلام به ظاهر مسیحی بودم ، اما در عمل اعتقاد به دین خاصی نداشتم و از ارزشهای اخلاقی مورد قبول خود پیروی می کردم . البته در درون خود حقیقتی مافوق بشر و قدرتی الهی را باور داشتم ولی این اعتقاد در همین حد بود و در راه آن هیچ بهایی نمی پرداختم . کلاً سعی می کردم با هر قشر و گروهی که هستم ، خود را با آنها وفق بدهم . تا این که آشنایی با یک فرد مسلمان باب تازه ای را به رویم گشود و اعتقاد به خدا را دوباره در وجودم شعله ور کرد . با دوست جدیدم درباره موضوعات مختلفی سخن می گفتم . او مباحثی را مطرح می کرد که برایم تازگی داشت . خلقت انسان ، پیامبران الهی و نوع نگاه به زندگی . در این گفتگوها سؤالاتی در ذهنم ایجاد می شد ، اما دوست مسلمان من سوالاتم را با تعالیم اسلام پاسخ می داد و من آنها را محکم و منطقی می یافتم . با تحقیق و مطالعه بالاخره متقاعد شدم که این دین بهترین و کامل ترین راه زندگی است . ”
بسیاری از مردم در دل به حقیقت اسلام پی می برند ، اما جسارت آن را ندارند که بر اساس آن اعتقاد زندگی کنند . ” زینب ترنر ” نیز این تجربه را داشته و پذیرفتن اسلام را ، آنهم در انگلیس همراه با مشکلات می دانسته است . اما با کمک خداوند توانسته است بر این ترس موهوم غلبه یابد . وی خود دراین باره می گوید : ” از نظر قلبی مشکلی نداشتم . اما مشکل اینجا بود که شجاعت نداشتم به آن حس قلبی جامه عمل بپوشانم . دائماً سؤالاتی را در ذهنم مرور می کردم و از خود می پرسیدم : نظر خانواده ام چیست ؟ چگونه می توانم با حجاب در جامعه حاضر شوم ؟ کاش بدون این که مسلمان شوم ، می توانستم تصمیم بگیرم آدم خوبی باشم ؟ و … ولی خوب که فکر کردم دیدم همه اینها بهانه است . تا اینکه یک روز قرآن را برداشتم و باز کردم . ناگهان این آیه توجهم را جلب کرد : “و اگر ما فرشتگان را بر آنها نازل می‏ کردیم ، و مردگان با آنها سخن می‏ گفتند، و همه چیز را در برابر آنها جمع می‏ نمودیم هرگز ایمان نمی‏ آوردند، مگر به خواست خدا … ” ( انعام – ۱۱۱) در حقیقت این آیه تکلیفم را روشن کرد و جای هیچ عذر و بهانه ای را باقی نگذاشت . ”
ایمان آورندگان به اسلام ، همواره از روز تشرفشان به دین مبین اسلام با شور و شوق خاصی یاد می کنند . خانم ترنر نیز خاطره آن روز به یاد ماندنی را این چنین شرح می دهد : ” بعد از اینکه تصمیم خود را گرفتم ، همراه چند تن از دوستان مسلمانم به منزل یکی از روحانیون مقیم انگلستان رفتیم تا شهادتین را در حضور او به زبان بیاورم . بین راه ، دل توی دلم نبود و دوست داشتم هرچه زودتر رسماً به دین اسلام مشرف شوم . هنگام ادای شهادتین من و دوستانم اشک شوق می ریختیم . در آن لحظات احساس می کردم خدا زندگی دوباره ای به من داده است . ”
این تازه مسلمان انگلیسی مدتی پس از اسلام آوردن ، مذهب تشیع را برمی گزیند . او در علت این انتخاب خود می گوید : ” پس از ایمان به اسلام ، خشونت حاکم بر اعتقادات وهابیون آزارم می داد . تا اینکه در سفری که همسرم به پاکستان داشت ، شیعیان چنان با روی گشاده از او پذیرایی کرده بودند که تحت تاثیر قرار گرفته بود و وقتی به انگلیس برگشت ، به دنبال تحقیق درباره تشیع رفت . او از یک مرکز شیعی در لندن منابعی برای مطالعه گرفت و بعد از چند ماه من هم با او همراه شدم . پس از مطالعه تاریخ صدر اسلام و بررسی روایات متعدد ، به ویژه حدیث غدیر و تفاسیر آیه تطهیر ( درمورد اهل بیت پیامبر ) ، به حقانیت تشیع پی بردیم و مکتب اهل بیت (ع) را انتخاب کردیم . ”
قرآن همواره راهنمای افراد به سوی زندگی سعادتمند است . خانم ترنر قرآن را بهترین کتابی می داند که تاکنون خوانده است . وی می گوید : ” چیزی که در اسلام نظرم را بیشتر جلب می کرد قرآن بود . حقایق علمی که در قرآن ذکر شده ، مثل مراحل رشد جنین ، چرخه آب ، گرده افشانی گیاهان و آفرینش آسمان و زمین برایم بسیار جالب بود . در واقع قرآن موضوعاتی را بطور دقیق مطرح نموده که بسیاری از آنها با پیشرفت علم و تکنولوژی برای بشر روشن و ثابت شده است . قرآن بسیاری از نیازهای روزانه انسانها را پاسخگو است . این کتاب آسمانی یک کتاب جهانی و به روز است . در حالی که در انجیل تحریفاتی وارد شده ، ولی قرآن کتاب آسمانی مسلمانان همچنان دست نخورده باقی مانده است. ”

تازه مسلمانی از کشور انگلیس است که پس از ایمان به اسلام ، نام ” زینب ” را برگزیده است . وی شرح هدایتش را این چنین آغاز می کند : ” تا قبل از آشنایی با اسلام به ظاهر مسیحی بودم ، اما در عمل اعتقاد به دین خاصی نداشتم و از ارزشهای اخلاقی مورد قبول خود پیروی می کردم . البته در درون خود حقیقتی مافوق بشر و قدرتی الهی را باور داشتم ولی این اعتقاد در همین حد بود و در راه آن هیچ بهایی نمی پرداختم . کلاً سعی می کردم با هر قشر و گروهی که هستم ، خود را با آنها وفق بدهم . تا این که آشنایی با یک فرد مسلمان باب تازه ای را به رویم گشود و اعتقاد به خدا را دوباره در وجودم شعله ور کرد . با دوست جدیدم درباره موضوعات مختلفی سخن می گفتم . او مباحثی را مطرح می کرد که برایم تازگی داشت . خلقت انسان ، پیامبران الهی و نوع نگاه به زندگی . در این گفتگوها سؤالاتی در ذهنم ایجاد می شد ، اما دوست مسلمان من سوالاتم را با تعالیم اسلام پاسخ می داد و من آنها را محکم و منطقی می یافتم . با تحقیق و مطالعه بالاخره متقاعد شدم که این دین بهترین و کامل ترین راه زندگی است . ”
بسیاری از مردم در دل به حقیقت اسلام پی می برند ، اما جسارت آن را ندارند که بر اساس آن اعتقاد زندگی کنند . ” زینب ترنر ” نیز این تجربه را داشته و پذیرفتن اسلام را ، آنهم در انگلیس همراه با مشکلات می دانسته است . اما با کمک خداوند توانسته است بر این ترس موهوم غلبه یابد . وی خود دراین باره می گوید : ” از نظر قلبی مشکلی نداشتم . اما مشکل اینجا بود که شجاعت نداشتم به آن حس قلبی جامه عمل بپوشانم . دائماً سؤالاتی را در ذهنم مرور می کردم و از خود می پرسیدم : نظر خانواده ام چیست ؟ چگونه می توانم با حجاب در جامعه حاضر شوم ؟ کاش بدون این که مسلمان شوم ، می توانستم تصمیم بگیرم آدم خوبی باشم ؟ و … ولی خوب که فکر کردم دیدم همه اینها بهانه است . تا اینکه یک روز قرآن را برداشتم و باز کردم . ناگهان این آیه توجهم را جلب کرد : “و اگر ما فرشتگان را بر آنها نازل می‏ کردیم ، و مردگان با آنها سخن می‏ گفتند، و همه چیز را در برابر آنها جمع می‏ نمودیم هرگز ایمان نمی‏ آوردند، مگر به خواست خدا … ” ( انعام – ۱۱۱) در حقیقت این آیه تکلیفم را روشن کرد و جای هیچ عذر و بهانه ای را باقی نگذاشت . ”
ایمان آورندگان به اسلام ، همواره از روز تشرفشان به دین مبین اسلام با شور و شوق خاصی یاد می کنند . خانم ترنر نیز خاطره آن روز به یاد ماندنی را این چنین شرح می دهد : ” بعد از اینکه تصمیم خود را گرفتم ، همراه چند تن از دوستان مسلمانم به منزل یکی از روحانیون مقیم انگلستان رفتیم تا شهادتین را در حضور او به زبان بیاورم . بین راه ، دل توی دلم نبود و دوست داشتم هرچه زودتر رسماً به دین اسلام مشرف شوم . هنگام ادای شهادتین من و دوستانم اشک شوق می ریختیم . در آن لحظات احساس می کردم خدا زندگی دوباره ای به من داده است . ”
این تازه مسلمان انگلیسی مدتی پس از اسلام آوردن ، مذهب تشیع را برمی گزیند . او در علت این انتخاب خود می گوید : ” پس از ایمان به اسلام ، خشونت حاکم بر اعتقادات وهابیون آزارم می داد . تا اینکه در سفری که همسرم به پاکستان داشت ، شیعیان چنان با روی گشاده از او پذیرایی کرده بودند که تحت تاثیر قرار گرفته بود و وقتی به انگلیس برگشت ، به دنبال تحقیق درباره تشیع رفت . او از یک مرکز شیعی در لندن منابعی برای مطالعه گرفت و بعد از چند ماه من هم با او همراه شدم . پس از مطالعه تاریخ صدر اسلام و بررسی روایات متعدد ، به ویژه حدیث غدیر و تفاسیر آیه تطهیر ( درمورد اهل بیت پیامبر ) ، به حقانیت تشیع پی بردیم و مکتب اهل بیت (ع) را انتخاب کردیم . ”
قرآن همواره راهنمای افراد به سوی زندگی سعادتمند است . خانم ترنر قرآن را بهترین کتابی می داند که تاکنون خوانده است . وی می گوید : ” چیزی که در اسلام نظرم را بیشتر جلب می کرد قرآن بود . حقایق علمی که در قرآن ذکر شده ، مثل مراحل رشد جنین ، چرخه آب ، گرده افشانی گیاهان و آفرینش آسمان و زمین برایم بسیار جالب بود . در واقع قرآن موضوعاتی را بطور دقیق مطرح نموده که بسیاری از آنها با پیشرفت علم و تکنولوژی برای بشر روشن و ثابت شده است . قرآن بسیاری از نیازهای روزانه انسانها را پاسخگو است . این کتاب آسمانی یک کتاب جهانی و به روز است . در حالی که در انجیل تحریفاتی وارد شده ، ولی قرآن کتاب آسمانی مسلمانان همچنان دست نخورده باقی مانده است. ”

 
yahoo reddit facebook twitter technorati stumbleupon delicious digg
 
 

پیام های سیستم

پیام های سیستم

 
 

ارسال ایمیل

پیام های سیستم

پیام های سیستم

پاسخ به نظرات

پیام های سیستم

پیام های سیستم